دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 5101
تعداد نوشته ها : 5
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
محمد رضا ربيعي نژاد


روز چهارم ماه رمضان هم تمام شد و وارد روز پنجم شدیم و هر یک از ما چهار روز روزه گرفتیم ولی روزه داریم تا روزه .

در روزه گرفتن هر روزه داری از نظر من دو حالت وجود دارد یک - حالت ظاهری روزه داری دو - حالت باطنی روزه داری که مراد خداوند از گرفتن روزه نیز همین حالت دوم است و وصول به مقام تقوا نیز در دومی - یعنی روزه ی باطنی - نهفته است .

و اما شرح روزه ی ظاهری و روزه ی باطنی : روزه ی ظاهری آن است که هر فرد از سحر که سحری می خورد تا وقت افطار لب به طعام نزند . که در این حالت این گرسنگی ممکن است فرد را از لحاظ ظاهر ضعیف ، گرسنه و تشنه کند اما فرد در باطن روزه دار نیست و همچون ماه های دیگر سال به کارهای خلاف و - خدای نکرده - معصیت ها ادامه می دهد و بهره اش از این ماه فقط لب های خشک و شکم گرسنه است . البته اگر هر فردی اراده کند می تواند معصیت ها و خطاها را در این ماه خیلی زودتر از ماه های دیگر ترک کند و آثار زیان بار آن ها را از بین ببرد خصوصاً که یکی از فلسفه های این ماه هم همین است و خدای متعال منتظر فرصت است تا بندگان خود را عفو کند ( باور کنید اغراق نمی کنم و خداوند به بازگشت من و شما به سوی خود مشتاق است . )

بر خلاف حالت اول حالت دوم حالتی است که فرد به خاطر خدا یک ماه تمامی گناهان و معصیت ها را کنار می گذارد و این ماه مبارک پلی برای بازگشت به فطرت از دست رفته اش می باشد که به وسیله ی هواهای نفسانی و شهوات از بین رفته است ( در فردی که قبل از این ماه دچار معصیت و خطا بوده ) . ولی در فردی که در تمامی اوقات زندگی اش خدا را ناظر می دیده و در برابر وسوسه های شیاطین و طغیان شهوات خود را به خدا می سپرده ، این ماه اکسیری است که نقره اش را تبدیل به طلا می کند ! و به فرموده ی خدای متعال : " والذین اهتدوا زادهم هدى "

از خدا می خواهم که من و همه ی مسلمانان را از طیف دوم قرار دهد .


سید علی حسینی

زیر مجموعه ی دست نوشته ها

 

 

 

دسته ها :
چهارشنبه چهارم 6 1388

 

 


یکی از دوستان خاک بر سر که در کجاوه انیس من بود و در حجره جلیس به رسم قدیم بدون دق الباب از در ، درآمد . چندان که بساط سبک بازی و زبان درازی گسترد ، به ناگاه ضربت محکمی بر رخش زدم چندان که برق از سرش بپرید رنجیده نگه کرد و گفت :

کنونت که ضربت زنی این چنین

کنی خُلق ما را تو یارا سگین

و ناراحت و گریان ما را ترک گفت . روز دگر یکی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که دهان شما را سرویس کند . تو نیز اگر توانی ، دوستان را برای حربی عظیم خبر ده . گفتم به کشور لیبی و جان بی بی که قدم در کارزار نگذلرم مگر اینکه سپاهی فراهم سازم ، که کشتن نارفیق سهل است و زنده گذاشتنش جهل . فی الجمله تمامی دوستان را مهیا ساختم و خبر از حربی مفروض با رفیقی قدیمی دادم . چندی از رفقا - لعنه الله علیهم - دامن از جنگ برکشیدند و خاطر بازگشتشان به منزل بر رای جنگ غالب آمد .

بالاخره روز جنگ فرا رسید تمامی رفقا بر مرکبشان بنشستند و به اتفاق به موقع حرب رسیدیم . من در قلب سپاه ایستادم و برای هر یک از سایر بندگان حواشی خدمتی تعیین کردم و به ایشان گوشزد کردم که اگر در ادای برخی از واجبات تهاون و تکاسل روا دارند در معرض خطاب آیند و محل عتاب و خون ایشان را بریزم به شتاب .

جمعیت مقابل کم می نمود و تعداد ما کمر ایشان را خم .

اما این بار بخت با دوستی که قصد جنگ با او را داشتیم یار بود ، چرا که به اعتماد سِعَت بزرگان ، که چشم از عوایب زیر دستان بپوشند و در افشای جرایم خاک بر سران نکوشند او را برای رضای خداوند عفو کردیم .   

 

           

سید علی حسینی

 

 


دسته ها :
سه شنبه سوم 6 1388

 

 


یکی از کارهایی که ما می توانیم در رابطه ی با یادآوری اهل بیت و حتی تمامی انیا در تمامی لحظات زندگی  انجام دهیم انتظار فرج حضرت ولی عصر است.می پرسید چه ربطی دارد ؟ خب ارتباط بین انتظار فرج حضرت ولی عصر و یاد آوری تمامی انیا و اولیا در این است که اگر ما منتظر حضرت امام زمان باشیم مثل این است که منتظر تمامی خوبی ها و صفت های برجسته ی انبیا ی سلف از آدم تا خاتم هستیم .

شاید شما هم به این نکته دقت کرده باشید که ما هر وقت یک مناسبتی مثل جشن میلاد یا عزاداری ائمه برپا می شود بیشتر به یاد این بزرگواران می افتیم ولی شاید بعضی از ما در اوقاتی غیر از مناسبت ها کمتر به یاد پیشوایان دینی بیفتیم و شاید اصلاً ایشان را به کلی فراموش کنیم.

و حتماً هم این موضوع را می دانید که محبت بین ما و اهل بیت یک محبت دو طرفه هست یعنی همان قدر که ما ایشان را دوست داریم آن ها هم ما را دوست دارند ولی آیا پیامبر اکرم (ص) و ائمه ی اطهار هم فقط ما را در مناسبت ها یاد میکنند و درباقی مواقع از حال ما بی خبرند ؟ قطعاً پاسخ این سوال "خیر " است زیرا برخی از اوقات واقعاً حوادثی در زندگی ما رخ می دهند که اگر این بزرگواران با آبرویی که نزد خدا دارند –به اذن خدا- از کار ما گره گشایی نکنند شاید هرگز خدا به افراد گناهکاری مثل ما توجه نکند.

گذشته از این بسیاری از مراتبی که انسان های با ایمان در این دنیا و عقبی به دست آورده اند به برکت توسل به اهل بیت بوده است.

پس ما هم با توجه و توسل بیشتر به اهل بیت می توانیم خود را از چنگال نفس و شیطان رهایی بخشیده و به جرگه ی منتظران و یاران حقیقی تمامی انبیای و اولیای پیشین بپیوندیم.

در پایان از حضرت ولی عصر که به اذن خداوند نظر ویژه ای بر تمامی مسلمانان جهان دارند خیر دنیا و آخرت تمامی شما را خواستارم .

 

سید علی حسینی

 

 

 

دسته ها :
يکشنبه چهارم 12 1387

 

 

 


یک مقایسه ی اجمالی بین عشق خدا به بنده و شما و عشق بنده و شما به خدا :

خب اولا از کجا بفهمیم که کسی ما را دوست دارد یا نه ؟ شما از کجا می فهمید ؟ شاید مثلا یک نفر با زبان با یک لبخند با یک حرکت ! به شما نشان بدهد که شما را دوست دارد ولی در مورد خدا وضعیت فرق دارد چرا که همه ی ما می دانیم که خدا جسم نیست و با هیچ یک از حواس خود نمی توانیم او را درک کنیم و ببینیم ولی به نظر من راه دیگری برای اینکه بفهمیم خدا ما را دوست دارد یا نه وجود دارد.

راهی که عرض کردم بهره گیری از قدرت عقل و تفکر کردن در نظام آفرینش است ، حالا می گویید چگونه ؟ اولین راهکار من این است که نعمت های خدا به خودتون ، پدرتون ، مادرتون ، ...تون ! را بشمارید.خب از الان ... وقت دارید برای شمارش ... خب اگر شمردید خسته نباشید ! حالا ببینید کدام معشوق جسمانی اندازه ی خدا شما را دوست دارد و این همه نعمت را بی منت در اختیار شما می گذارد ؟

دومین راهکار من این است که ببینید یک معشوق زمینی در چه زمینه هایی به شما احتیاج دارد ؟ آیا حاضر است برای شما از احتیاجاتش بگذرد یا نه ؟ تن دادن به احتیاجات او و برآورده کردن نیازهایش برای شما هم سودی دارد یا نه ؟ حالا خدا در چه زمینه ای به شما احتیاج دارد ؟ اصلا احتیاج دارد ؟ به نظر شما بود و نبود شما در نظام آفرینش برای خدا فرقی دارد ؟ خدا با فرستادن پیامبران و نزول آیین زندگی به وسیله ی آن ها درصدد رفع نیازهای خود بوده است ؟

خواندن نماز ، روزه گرفتن ، زکات دادن ، قبول ولایت وامامت و... به نفع خداست و به ضرر شما یا بالعکس ؟  

 من در پایان این نوشته می خواهم بگویم که خدا ویژگی یک عاشق واقعی را دارد همه چیز را برای بندگانش که واقعا به آن ها عشق می ورزد آماده کرده بدون هیچ چشم داشتی حالا ما هم واقعا بدون هیچ چشم داشتی خدا را می پرستیم ؟ اگر چشم طمعی به دنیا یا عقبی بسته ای عاشق شو ، عاشق معشوقی که تو را از صمیم دل دوست دارد و احتیاجی هم به تو ندارد عاشق شو تاچشم طمع نفس را کور کنی که برای این مورد راه حلی جز عشق نمی بینم .   

 

سید علی حسینی

 

 

 

دسته ها :
يکشنبه چهارم 12 1387

 

 

 

همه ی ما در زندگیمان با مشکلات و حوادث سختی روبرو میشویم که گاهی این حادثه ها باعث می شوند که از خود بپرسیم چرا خدا ما را تنها گذاشت ؟ آیا خدا مرا فراموش کرده است ؟ خب دیگر عادت بنی آدم این هست که دوست دارد همیشه در شادی و رفاه و آرامش باشد و اگر لحظه ای در زندگی اش سختی ببیند فورا از همه چیز از جمله خدا مایوس می شود البته به جز افرادی که ایمان بسیار بالایی دارند که هیچ شیطان نفسانی و خارجی نمی تواند آن ها را از خداوند ناامید و مایوس کند.قرار گرفتن در این موقعیت های سخت میتواند چند تا دلیل داشته باشد.

اگر این حوادث تلخ برای شخصی گناهکار اتفاق بیفتد می تواند کمی از کناهان او را در همین دنیا جبران کند و فرد را متوجه کند که دلیل این بلاها می تواند گناه خود او باشد و آن شخص در این حالت اگر متذکر شود دیگر به سمت و سوی گناهانی که باعث تلخی و مرارت در زندگی اش می شود نمی روداما اگر خود را باز هم به غفلت بزند دیگر به قول معروف ...یت از خودش است !

در سوی دیگر این حوادث می تواند امتحان باشد که من این امتحانات را به دو بخش تقسیم میکنم : 1- امتحان برای افراد معمولی و 2- امتحان برای افراد صالح

1- در امتحان برای افراد معمولی هدف از سختی ها و بلاهایی که خداوند برای این افراد قرار می دهد این است که خود فرد بفهمد که تا چه حدی واجد شرایط یک فرد دیندار و ایده آل از نظر خداونداست و در هر یک از این امتحانات اگر فرد با موفقیت و قبولی بیرون بیاید درجه ی ایمان و اخلاص او افزایش می یابد و اگر – خدای نکرده – فرد در امتحان رد شود حداقلش این است که خدا به فرد می فهماند که واقعیت چیست و فرد واقعا در چه رتبه ای از ایمان قرار دارد.

2- و اما در امتحان برای افراد صالح و پاک که خداوند از آن ها راضی و خشنود است هدف از نزول بلا بالا بردن رتبه ی این افراد در دنیا و آخرت است نمونه ی این گونه امتحانات را فراوان در قرآن می توان یافت. از امتحانی که نوح (ع) در میان قوم خود شد تا امتحان حضرت ابراهیم (ع) و ذبح فرزند ، امتحان یعقوب (ع) و دوری فرزند ، امتحان موسی (ع) و درگیر شدن با قوم ایرادگیر و خودخواه بنی اسرائیل ، امتحان حضرت عیسی (ع) و درگیری با بنی اسرائیل و تکذیب شدن ایشان در میان قوم بنی اسرائیل ، و بالاخره مشکلاتی که حضرت نبی اکرم (ص) در میان اعراب داشتند از جمله صحابی خیانتکار ، نادیده گرفته شدن حق اهل بیت و ظلم وستمی که به این بزرگواران شد همگی نمونه های از امتحانات افراد صالح در این دنیاست .

خب حالا اگر شما هم از دسته ی صالحانی هستید که دچار سختی در زندگی شده اند این شعر را مناسب حال شما میدانم : " اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی "

 

خلاصه ی کلام اینکه خدا دوست دارد شما همیشه در نزول نعم شکرگزار و در فرود نغم  شکیبا باشید.

 

سید علی حسینی

 

 

دسته ها :
يکشنبه چهارم 12 1387
X